ادای دین



بسم الرب الشهدا ء والصدیقین

ای شهیدان عزیز ، سلامت می دهم ، سلامت می دهم با صلواتی به بلندای تاریخ .

به بزرگی کوهها ، به گرمی تپه های گرو و سوزان جبهه های جنوب ، سلام بر شما کبوترانی که با عشق به خدا پرواز کردید ، در فراسوی خورشید و در کنار دوستان آرمیدید .

می خواهم یادتان را بر تمام رودخانه ها بنویسم ، تا همه ی هستی عطر صدای گرم شما را بگیرد . می خواهم عمامه های بغض آلودتان را بر گردن روزگار بیاویزم ، می خواهم عبای خونین تان را بر فراز همه کبوتر خانه ها به اهتراز درآورم . می خواهم با زورقتان  تا آبی ملکوت پارو بزنم ، آنجا که فرشتگان به استقبالتان آمده بودند . شما در آسمان هفتم قدم می زنید و من در کنار پلکان اول از نفس افتاده ام .

خوشا به حال شما ، خوشا به حال شمایی که پرواز را برگزیدید و همراه با سینه سرخان مهاجر به سمت سبز بهار کوچ کردید ، اینک سالها از فصل هجرت سرخ شما می گذرد و من که هنوز پرواز را نیاموخته ام لحظاتم را به یاد آبی شما که تا ملکوت پر کشیدید ، پیوند می زنم .

اینک سالهاست که گنجینه ی خاطرات شما موجودی ، خزانه ی قلب من است ، گنجینه ی زوال ناپذیری که به آن می بالم و می دانم که هرگز به یغما نخواهد رفت .

اکنون مدت هاست که شما رفته اید و من که مانده ام در حسرت دیدار شما لحظه شماری     می کنم و افسوس می خورم که نتوانسته ام پا به پای شما بیایم و سفر جاودانگی را تجربه کنم .

چه بسیار اندیشیده ام به شما ، چه بسیار !

آنقدر که تمامی ندارد . شمایی که آمیزه ای از همه خوبی ها بودید و واژه ها در توصیف شما نا توان بودند . گویی جنس شما از آلیاژ دیگری بود ، آلیاژ کمیاب و ناشناخته ای که فرمولش را تنها عشق می داند و عشق کیمیاگری است که سراغ هر کس نمی رود و شما خوب می دانید که چه می گویم !

چندین بهار است که شما نیستید و پس از شما بهار چه قدر زود می گذرد .

شتاب ایام مرا به یاد شما می اندازد ، که از ماندن و وقت کشی واهمه داشتید و برای رسیدن به آینده عجله . آنگونه که رود ها بی قرار دریایند و هماره رهسپار .

گاه از خود می پرسم که اگر هم اینک باز گردید ، چه خواهم گفت ! و شما مرا به خاطر سستی ها و غفلت هایم خواهی بخشید ؟ و من آیا می توانم مردو مردانه در چشم هایتان نگاه کنم ؟ بی هیچ احساس شرمندگی ؟

باور کنید من فراموش کار نیستم ، نمی گویم که کوتاهی نکرده ام .

فقط می گویم قرارمان را فراموش نکرده ام و به آرمان هایمان وفادارم .

خوشا به حال شمایی که به دریا رسیده اید    ، به جایگاه رفیعی که بی هیچ شک و شبهه ای ، شایسته ی آن هستید . ای کاش ، ما هم مقام و مرتبه را جور دیگری می فهمیدیم و از تعریف های سطحی دنیا و بازار شلوغ چشم و هم چشمی ها فاصله می گرفتیم تا به مقام بالاتری ارتقاء پیدا کنیم .

ای کاش معنی حقیقی واژه ها آشکار می شد تا هر کس هر کاری را مصداق زرنگی و قشنگی نداند . آدم ها وقتی خودشان را گول می زنند ، از ابلیس هم جلوتر می افتند ، آنقدر جلوتر ، که دهان شیطان از تعجب باز می ماند !

آدمی موجودی است که می تواند فاصله  تا بهشت یا جهنم را در زمان اندکی و با سرعت سرسام آوری طی کند ، همانگونه که شما ، تا ما به خود بجنبیم ، به بهشت رسدید و حالا نگران حال مائید و دلتان می خواهد که ما هم بتوانیم مانند شما پرباز کنیم و پرواز کنیم .

کیست که چشمان مهربان شما را ببیند و نگرانی عمیقی را احساس نکند راه ناتمام شما ، وسعت گام هایی را می طلبد که در صراط نلغزد . گامهائی استوار   و پولادین که خستگی نشناسد و از هراس به لرزه در نیاید ، گامهائی که در هنگام صلاح و صواب پیشگام باشد و بر دیگران پیشی گیرد . گام هائی که راه را از بیراهه باز شناسد و حرکت را بر س مقدم دارد . گامهائی مانند گام های شما و اما چگونه بگویم که شما نیستید ، شما که با آن قامت رشید ایستاده اید و آموزگار عشق و ایثارید ، شمائی که نیستی برایتان بی معناست و نامتان با واژه ها بلند امید و رهایی عجین است . شمائی که شهیدید و حاضرید و ناظرید و . یادتان همیشه باقی و جاودانه باد .


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش اکستنشن مژه هنرهای دستی پدافند غیر عامل - حیدرعلی بهرامی (استان زنجان) وبلاگ وادی علم بازاریابی دیجیتال زیبایی - مشاوره - برندینگ world of data سالم زیبا شرف دست همین بس که نوشتن با اوست خرید انواع فایل ها کسب روبل با سرمایه گذاری | Kasb Ruble